دانشنامه جامع عکاسی و تصویربرداری پزشکی بهترینهای جهان برای تمام ایرانی ها
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
![]() عکاس:سید علی حصاری
نقد و بررسی:
حسین خلخالی :
منظره زیباییست ولی چرا خط افق کج است؟
در کل تلاش خوبی توسط عکاس انجام شده ولی نیاز به اصلاح و بهبود دارد.
بهادر سیری :
عكس زيبايي ثبت كرديد ولي در ويرايش كنتراست كمي زياد شده است و جاي بهبود دارد.
نامی ارجمنـدی :
منظره خیلی زیباست , سرعت شاتر کنتراست , نوردهی خیلی خوبه ولی..
خط افق کجه و خیلی هم نقطه ضعف بدی هستش البته میتونید با ایزار های فتوشاپ کراپ زاویه دار بزنید
![]() نقد و بررسی پس از اصلاح اولیه:
مسعود ثبوتی :
رعایت یک سوم
کادربندی خوب و استفاده خوب از المانها
قرار دادن خورشید و سنگها در دو نقطه طلایی و تقابل این دو با هم.
بسیار خوب و زیبا
موفق باشید.
صادق قاضی :
با سلام فارغ از کادر و شارپنس بسیارعالی ادیت عالی و استادانه انجام گرفته است بسیار زیباست موفق باشی
نامی ارجمنـدی :
سلام
این خیلی خوبه که شما به اصلاح عکستون پرداختید .. دیگه فکر نمیکنم جای حرفی مونده باشد.
موفق باشید
مجید طریقتی :
با سلام
تصویر غروب دریا را ثبت کردید.همانطور که اقای ثبوتی فرمودند قرار دادن خورشید و سنگها در مقابل هم کار را زیبا کرده است.
کمی خورشید اکسپلود کرده و به تصویر لطمه زده است.
محمد جواد شفیعیان :
غروب آفتاب و . .
نوازش موج و ..
سکوت سنگ..
چه تابشی است
در خواهشی بی جواب..
--------------------------------------------------------
ادیت پیشنهادی : از محمد جواد شفیعیان
![]() مرتضی جوانمردی :
سلام جناب شفيعيان عزيز.
با تشكر از شما به خاطر اديت هاي پيشنهادي كه همواره آموزنده بوده اند.همواره اين موضوع كه كه در شارپنس تصوير تا چه حد كيفيت دوربين و لنز موثر است و تا چه حد اديت ذهن مرا مشغول كرده و عليرغم مطالعه و شركت در كلاس آموزشي پاسخ دلخواه را نگرفته ام. با اديت استادانه شما در خصوص اين عكس جايگاه اديت بيشتر برايم مشخص و تبيين شد. در صورت توضيح در خصوص افزايش شارپنس اين تصوير لطف بزرگي كرده ايد و اين سوال قديمي را پاسخ داده ايد.
با تشكر از نظرات آموزنده شما.
پيروز و سر بلند و پايدار باشيد.
شهرام صباغی :
جناب آقای شفیعیان عکس بعد از ادیت شما رنگ های اصلی رو پیدا کرده و اون پن شیری که روی تصویری اصلی مشاده میشه حذف و باعث شارپ شدن عالی تصویر گردیده ... لطفا توضیح دهید از چه روشی برای ادیت استفاده کرده اید ... سپاس فراوان
محمد جواد شفیعیان :
در پاسخ هر دو عزیز درباره چگونگی ویرایش :
تنظیم tone و contrast با اوپکسی به ترتیب 25 و 15 درصد است (تنظیم در on one از پلاگین های فتو شاپ)
افزایش غلظت رنگ ها با اوپکسی 35 درصد (در فتوشاپ)
بالا بردن شارپ سنگها با ابزار sharpen tools فتوشاپ با اوپکسی 20 درصد
چتری از مهربانی یکتا برسرشما
میثم علیزاده:
سلام دوست عزیز
ثبت ترکیب بندی خوبی دارد که قرار دادن خورشید و سنگها در دو نقطه طلایی و تقابل این دو با هم از نقاط قوت آن است. به نظر بنده ویرایش رنگها نیاز به کمی اصلاح داشته و کاهش بیشتر سرعت شاتر هم می توانست فضایی رویاگون تر خلق نماید.
مرتضی جوانمردی :
سلام .
نكات بسيار خوبي را جناب ثبوتي اشاره كرده اند كه موجب زيبايي تصوير شده است.به اين نكات اين را هم اضافه كنيم كه چينش سنگها چشم را به آرامي و به خوبي ازسمت چپ تصوير به نقطه طلايي كه غروب آفتاب است ،هدايت كرده است.
اين سمت و سو دادن به حركت چشم تا نقطه فوكوس تصوير از نقاط قوت تصوير است.
پيروز و سربلند باشيد. موضوعات مرتبط: آموزش عکاسی برچسبها: نقد عکس, معرفی عکاس [ پنجشنبه هجدهم مهر ۱۳۹۲ ] [ ۱۲:۱۹ ب.ظ ] [ آرمان ]
![]() عکاس : نوع دوربین : Canon مدل دوربین : Canon EOS 500D نوع لنز : Sigma مدل لنز : Sigma 70-300mm F4-5.6 DG MACRO دیافراگم : F5.6 ایزو : 200 نقد از علیرضا دین محمدی موضوع را خوب دیده اید و از تنظیمات خوبی با انتخاب تقدم دیافراگم 5.6 بهره برده اید. اما ترکیب و کادر بندی می تواند به گونه ای مؤثرتر نیز در اختیار شما قرار گیرد. این قاعده که چشم در حرکت متعارف خود عموما از ناحیه چپ به ثبت وارد و به دنبال نقطه سکونی در سمت راست می گردد، در بسیاری از ترکیب بندی ها می تواند به هدایت مخاطب در پیمایش ثبت و تمرکز بر آنچه مورد نظر شماست کمک کننده باشد. در این تصویر اگر غنچه ها که ابژه اصلی تصویر هستند، در سمت راست قرار گیرند، محل توجه بیشتری برای نگاه مخاطب خواهند داشت. نکته دیگر، توجه به تعادل در تصویر است. یکی از عوامل مؤثر بر احساس تعادل در ثبت زمانی است که خطوط قوی موجود در عکس نسبت به خط فرضی قائم یا افق، وضعیت مشخصی از نظر وزنی داشته باشند، یعنی یا با آنها منطبق شوند که به تعادل کامل میل می کنند و یا از آنها به شکل معنا داری فاصله گیرند که به تناسب زاویه ای که ایجاد می شود تعادل ثبت تغییر ماهیت خواهد داد. در این عکس شاخه ای که غنچه ها روی آن قرار دارند، خطی مایل است که از حالت قائم و افق فاصله معنا داری دارد. خطی اریب را تشکیل می دهد که هم از انرژی بالای آن بهره می برد و به پویایی ثبت کمک می کند و هم اینکه وضعیت مبهمی را نمایش نمی دهد. اما ساقه اصلی چنین نیست و با انحراف کمی که از خط فرضی قائم گرفته ، ثبت را به سمت بی تعادلی سوق داده و به ماهیت آرامش بخش عکس آسیب زده است. این اثر با مشاهده عکس در حالت آیینه ای (جای چپ و راست را با هم عوض کنید) و با کمی اصلاح زاویه چرخش دوربین جهت انطباق با خط قائم به سادگی قابل اصلاح است اما تاثیر آن در موفقیت عکس کم نیست. از دلایل جذابیت عکس شما، بهره بردن از رنگهای زرد و قرمز در زمینه غالب سبز در اثر بوکه مناسبی است که با دیافراگم گشوده 5.6 و فکوس خوب به آن رسیده اید است که ضمن برجسته سازی مناسب غنچه ها، از همنشینی خوبی میان رنگها برخوردار است. اگر برگهایی که توسط کادر قطع شده اند نیز کامل تصویر می شدند، مناسب تر بود. وجود تارهای عنکبوت نه تنها از زیبایی تصویر نکاسته که به اصالت و بکر بودن صحنه تصویر شده کمک کرده است. همین اثر در برگ زرد آویخته رو به پایین نیز قابل مشاهده است. به همین دلیل، شاید بی مایه نباشد اگر هویت قاعده گریز ثبت را مبین ماهیت بکری که در طبیعت آن است ببینیم و فارغ از خط و قاعده و نگرانی از نگاهی که عکس ها را گلچین می کند با شما و سهراب در لذت نگاه به آن همراه شویم... آری ما غنچه یک خوابیم غنچه خواب ؟ ایا می شکفیم ؟ یک روزی بی جنبش برگ اینجا ؟ به تماشا چه کسی می اید چه کسی ما را می بوید... و به بادی پرپر ...؟ و فرودی دیگر ؟ (سهراب سپهری) ![]() نام : وقتی همه خواب بودند
عکاس : شاهد سهرابی
نوع دوربین : Canon
مدل دوربین : Canon EOS 7D
مدل لنز : Canon EF 24-70 F2.8 L
دیافراگم : F8
شاتر : 30 ثانیه
ایزو : 100 نقد از علیرضا دین محمدی
ثبت از عناصر بصری بهره شایسته ای در ترکیب برده است که ارتباط داینامیک آنها با هم تاثیر بصری مناسبی را بر بیننده می گذارد.
از ویژگی های شاخص آن می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- بهره بردن از "نقطه" در تداعی "خط" فرضی بصری ( این خط در ذهن بیننده میان نقاط حاصل از چراغ های کنار هم قرار گرفته پل در راستای افق ایجاد می شود)
- بهره بردن از "خط" در تداعی "سطح" فرضی (این سطح {یا همان شکل} فرضی مستطیل راه راهی است که از کنار هم قرار گرفتن انعکاس نور در آب، نیمه پایینی ثبت را فرا گرفته است)
- ایجاد تعادل بصری از طریق تقویت "افق" با استفاده از خطوط "عمود" قرار گرفته در کنار هم. (در اثر شکل فرضی ذکر شده در بالا)
از نکات برجسته دیگری که در ترکیب دیده می شود، بهره مناسبی است که ثبت از رنگ می برد، رنگ آبي جزء رنگهاي سرد و اولين و مهمترين رنگ آرامش دهنده است. رنگي كه آرامش فكري و جسمي ، اطمينان خاطر دروني و اعتماد به نفس را گسترش مي دهد.
سه عامل این اثر را در ثبت تقویت می نماید، نخست، حاصل انعکاس "نور" بودن این فام در آب؛ دوم اعوجاج انعکاس نور آبی در آب که به القاء حس لطافت کمک کرده است و سوم، انطباق آن با "آب".
همچنین رنگ زردی که در بدنه قایق دیده می شود علیرغم اینکه بخش کوچکی از ثبت را به خود اختصاص می دهد به سبب کنتراست بالا با زمینه و ویژگی محرک این فام، در جلب نظر چشم بسیار موفق عمل می کند و البته در همنشینی رنگها، هم جواری این رنگ در کنار فام آبی به سبب تحریک کنندگی ذهن مخاطب می تواند ایده آل باشد.
در خصوص کادربندی؛ هرچند شکستن قواعد نه تنها ایرادی ندارد که بر مبنای زیباشناسی عکاس می تواند قابل ستایش هم باشد اما با توجه به اینکه تعادل حاکم بر کلیت ثبت در این عکس با رعایت این قوانین بهبود می یابد، من تصور می کنم اگر ترکیب از قواعد کلاسیک در تقسیم بندی کادر بهره می برد به موفقیت ثبت افزوده می شد.
از جمله استفاده از قاعده یک سوم ها (با سهم بری 1/3 آسمان در برابر 2/3 آب) و انطباق قایق بر نقطه طلایی کادر.
زحمتی که در برداشت این ثبت کشیده اید قابل ستایش است. موضوعات مرتبط: آموزش عکاسی برچسبها: نقد عکس, معرفی عکاس [ پنجشنبه بیست و یکم شهریور ۱۳۹۲ ] [ ۱۱:۵۳ ق.ظ ] [ آرمان ]
![]() عکس نام : ... میـــــــ ــــ م. عکاس : شادی آفرین آرش نوع دوربین : Fuji مدل دوربین : Fujifilm FinePix S100fs دستهبندی : احساسات انسانی , فتو آرت توضیحات عکاس مامان با عجله و سریع دسته ی سبزی را می گیرد و برگ ها را فله ای از ساقه جدا می کند. من حتی رد دائمی چاقو را روی انگشت های شست و اشاره ی مامان تصور می کنم ... "چروک های زیر گردن : سپینود ناجیان" نقد از امید امیدواری تعادل ناشی از ترکیب نامتقارن * عکس جالب توجه است. کمی منظورتان با معنای برآمده از متن کار متفاوت است. اگر منظور از میم، مادر باشد و مایلید معنای عکس حول این واژه مقدس بچرخد، نشانههای بصری و نوع چیدمان و ارتباط بین آنها، این فحوا را بازنمائی نمیکند یا در خوش بینانهترین حالت، اندکی مرتبط مینماید. گلدانها، زن چادری، خانهی سنتی عناصری است که ما را با حال و هوای خانه و مادر بسیار نزدیک میکند، اما نحوه قرارگیری زن در وسط کادر، بیشتر از اینکه خصوصیات مهربانانه و لطیف مادر را نشان دهد، ناظر را با نوعی رمزگونگی مواجه می سازد. *در نگاه اول ترکیب متقارن به نظر میرسد اما باید توجه داشته باشیم که اندکی تغییر در بافت، کنتراست، جای گیری عناصر و ... ترکیبات این گونه را نامتقارن میسازد، که البته ایراد نیست بلکه امتیازی برای عکس به شمار میرود؛ تعادل بصری. عکس نام : ...بی بی... عکاس : شادی آفرین آرش نوع دوربین : Fuji مدل دوربین : Fujifilm FinePix S100fs دستهبندی : سیاه و سفید , احساسات انسانی , انسان توضیحات عکاس بی بی را می دیدم ... هرسال سرِ مراسم عزای امام حسین می آمد . ده بیست تایی شله زرد با آن قامت خمیده اش می آورد و بین عزاداران قسمت می کرد و یک چیزهایی زیر لب می خواند ... و پوف می کرد به ماها و می رفت ... زیاد گریه نمی کرد ، گِل به سر و صورتش نمی مالید ، اما سر ِ عزاداریها که می شد ... می آمد وا می استاد ، با احترام ، همان گوشه ها نگاه می کرد ... آرام می آمد و آرام می رفت ... امسال اما ... هرچه نگاه کردم ... نه از شله زرد خبری بود و نه از پوف هایی که بی بی تووی صورتمان می کرد که یک وقت چشم نخوریم ... آنقدر درگیر رنگ و ریای مراسم عزاداری شدم ... که نشد بپرسم کجاست بی بی ؟ مراسم که از تک و تا افتاد ، سینه هامان را که زدیم ... فخرهایمان به ایمانمان را که به کناریها و در و همسایه فروختیم ... حسین حسین هایی که فقط از تهِ حنجره داد زدیم و معنای اش را نمی دانستیم ، فقط می خواستیم بلندتر داد بزنیم و گریه بکنیم ... همه ببینند ما چقدر مومنیم .... تمام که شد آتش مراسم که فروکش کرد ... گریه های خنده آورمان که تمام شد شربت و شیر و کیک و قیمه که تمام شد .... زنگ در خانه اش را که زدم و در را باز نکرد ... با همسایه ها به این در و آن در زدیم و دیدیم عکس امام حسین به بغل تووی خانه اش جان داده ... چند روز بود که جان داده بود ... خانه به جای اینکه بوی لاشه دهد بوی عطر می داد و ما هنوز در چم و خم بلند "یا حسین " گفتنهایمان مانده بودیم . بی بی رفته بود .... به همان آرامی که همیشه می آمد و می رفت ... از همان گوشه ها ... من اما مانده بودم ... مانده ام سالهاست ... بدون پوفی که بی بی تووی صورتم می کرد که چشم نخورم .... غلامرضا برجیان بروجنی : ثبتی هوشمندانه و متنی موثر در درک اثر ، ترکیب عالیست و مکان قرارگیری سوژه در انتهای سیرش در ارائه مفهوم بسیار خوب عمل کرده . ![]() عکس نام : ... خانه ... عکاس : شادی آفرین آرش نوع دوربین : Fuji مدل دوربین : Fujifilm FinePix S100fs دستهبندی : احساسات انسانی توضیحات عکاس رفتی و نیامدی و ... خانه ، هنوز درگیر آمدنِ توست ... داود شیخ الاسلامی : ثبتی بسیار زیبا و با متنی قابل تامل بنا به گفته Edward Weston ، کادر بندی خوب صرفا "قوی ترین راه دیدن اشیا" است. ایجاد همترازی بصری به زیبایی در این ثبت نمایان است و درنهایت از عکس خوب باید گفت و باید آموخت. ناصر گل نظری : و سبزها از میان دربهای فلزی سر به بیرون میاورند .. این سبزها را میشود فهمید که به درکی رسیده اند که میگوید فلز را هم میشود بو کرد ... میشود نرم کرد ... یک ثبت خوب و سرشار از لطافت یه حس خوب از یه رویشی دوباره .. رویشی که میرود و فقط باید منو و تو درک کنیم .... یه رنگ که در راستای مفهوم مد نظر مولف بخوبی ادیت شده و بالاتر از همه نگاهی که معنا بخشیده به اثر ... جواد رضایی شهرکی : آفرین به کادر بندی زیبا و آفرین به شما به خاطر دید زیباتون کم رنگ بودن آبی+اشباع مناسب رنگ سبز + کادر بندی و دید خوب + قطعه زیبای ادبی همسو با تصویر از کار شما یک مورد منحصر به فرد ساخته. نقد: -به نظر من عدم تقارن دستگیره ها زیباست ولی عمود و افقی نبودن کامل خطوط در ،کمی از ارزش بصری کاسته -از طرفی مماس شدن کادر با مثلثی بالای در هم شاید مناسب نباشد -از این کار قوی انتظار عنوانی رسا تر و همسو تر می رود امیر عبدل پناه : قابی ســاده و مینیمال، با تم رنگی مـشابه نگاتیو برای تداعی نوسـتالوژی ســال های دور، خطوط مـحکم و در کنار رنگ ملیح فیروزه ای، همه و همه حس خوبی به بیننده می دهد. سرک کشیدن شاخه درختچه هم از لای در زیباست. علی اکبر خندان : ثبتی زیبا از سوژه ای که به چشم نمی آید و شاید چندین با در روز با سوژه ای شبیه به این برخورد کنیم و توجهی به ان نکنیم و این دقت نظر عکاس را میرساند. قابی ساده و گیرا به همراه ادیت و توضیحات مناسب ثبتی در خور توجه بوجود اورده است.. موضوعات مرتبط: آموزش عکاسی برچسبها: نقد عکس, معرفی عکاس [ پنجشنبه سیزدهم تیر ۱۳۹۲ ] [ ۱۰:۲۱ ق.ظ ] [ آرمان ]
![]()
نقد از علیرضا دین محمدی ثبت قابل توجهي است كه در امتداد نقد فلسفي واقعيت و مَجاز از قدرت بياني شايسته اي برخوردار است و مي تواند ذهن مخاطب را از قعر عالم مُثُل افلاطون تا مباحث روانشناسي شخصيت روز درگير كند. گويي انساني كه ما از سايه پي به وجود "احتمالي" او ميان منبع نور و ديوار مي بريم، از ايجاد شرايط و لوازم مورد نياز "صعود" براي دستيابي به چشمه "نور" شادمان و هيجان زده است. نوري كه در "حبابي" قرار دارد كه خود داراي "سايه" بر روي ديوار است! هنگامي كه خود را متقاعد مي كني كه عكس داراي پرسپكتيو و عمق است و نردبان از ديوار فاصله دارد؛ حضور چند لكه "ظاهرا بي مايه" تمام تصورات تو را ميان جسم و سايه و لكه ها به نيشخند مي گيرند!
نقد از علیرضا دین محمدی المانهاي شاخص در ثبت كه عبارتند از: انسان: در بيان نوع بشر ابر / مه : در بيان وهم - عدم وضوح پرنده / كلاغ : در بيان پرواز / پرنده جارچي - خبر رسان تكيه گاه صندلي: در بيان تكيه سياهي : در بيان تيرگي / جهل - عدم وقوف و آگاهي با توجه به المانهاي شاخص ثبت مي توان از منظري موارد زير را در ثبت جستجو كرد: قطعه ابر، چشمان انسان را بسته و او را وادار مي كند تا در پس اين پرده وهم براي درك موقعيت خويش و آنچه در پيرامون او مي گذرد، از قدرت شنوايي خود كه به خوبي در ثبت بر آن تاكيد شده است كمك بگيرد. اين تاكيد با استفاده از سه تكنيك ايجاد شده است؛ نخست؛ پوزيشنينگ يا محل قرار گرفتن " گوش " كه در ميانه ثبت (نقطه مرگ بصري) است كه ماهيتا به سبب اينكه محل تلاقي نيروهاي درون كادر مستطيل افقي كادر است،در عين سكون از انرژي زيادي برخوردار است. دوم؛ استفاده از تكنيك كنتراست رنگمايه است كه موجب برجسته نمايي مناسب گوش فرد شده است؛ و سوم؛ فرم سر و بدن فرد است كه با حذف چشمها به سمت گوش نمايان در تصوير متمايل است. گويي فرد تمام حواس خود را متمركز نموده تا بتواند زمزمه صداي بال زدن پرنده اي را كه در فرا روي پرده وهم، در پيش چشماني كه قادر به ديدن آن نيستند، بشنود، و تصور كند خش خش چوب صندلي كه از پشت شانه اش پچ پچ گلهاي چوبي بريده شده از تن طبيعت را، در گوشش زمزمه مي كنند، شايد خبر از پرواز كبوتري آزاد در باغي روشن با خود داشته باشد...! توهمي كه با نخستين صداي غار غار كلاغ، تمامي سياهي بالهاي تاريكش را به اتمسفر ثبت تحميل مي كند. و تو آرزو مي كني كه كاش مترسك بودي... موضوعات مرتبط: آموزش عکاسی برچسبها: نقد عکس [ سه شنبه هفدهم اردیبهشت ۱۳۹۲ ] [ ۳:۳۸ ب.ظ ] [ آرمان ]
![]()
توضیحات عکاس اجازه ای برای اجابت تفاوت یک لبخند ...و صندلی، برای خیال های تخته ای که سفید بود. نقد از علیرضا دین محمدی ثبتي سوررئال كه از ويژگي سكون در بيان بصري خود بهره زيادي برده است. اين سكون به سبب انتخاب كادر مربع - كه از بيشترين سنگيني و سكون برخوردرا است - و استقرار المانهاي بصري اصلي ثبت كه شامل شمايل فرد و نيمكت هستند - در ميانه ثبت و نيز بهره بردن از ويژگي خطوط افقي تصوير به بيننده القاء مي شود و به او كمك مي كند تا به دور از تشويش بي تعادلي با تمركز در ميانه ثبت كليتي را زير نظر بگيرد كه بيشترين هيجان را در چهره "زن" به او مي بخشد. چهره ، كه نمادي از هويت و شخصيت است در زير لايه هاي گياهان پوشيده شده است. گياهي به نام "عشقه" (پاپيتال / هدرا) كه وقتي در فرهنگ لغت جستجو مي كني مي بيني " عشق " ريشه در نام اين گياه دارد! گويي ثبت ماهيت زن را در جوشش و رويش عشق در برابر نيمكت مخاطب دانش آموز و تخته سفيد آموزگار زمان به تصوير مي كشد تا به زبان تصوير بگويد در اين سكون و آرامش بي نهايت، هيجاني نهفته است كه آرامش را نيز به جنب و جوش در مي آورد. اما هنگامي كه غبار و كدورت و پريشاني مستولي بر ثبت را نگاه كني در مي يابي كه اين تمام آن چيزي نيست كه در ثبت نهفته است. بلكه تمام اين هيجان و سكون، اتمسفري را به نقد مي كشد كه آن را احاطه كرده است و تورا در نظاره بر برگهاي سبز شفاف، چارقد سپيد و "اجازه اي براي تفاوت يك لبخند" بر روي صندلي خيالت كه رفته رفته مي رود از محور ثبت روي برگرداند ناكام مي گذارند. موضوعات مرتبط: آموزش عکاسی برچسبها: نقد عکس [ سه شنبه هفدهم اردیبهشت ۱۳۹۲ ] [ ۲:۲۶ ب.ظ ] [ آرمان ]
نوشته حسین سناپور این عکس را چند روز پیشتر در فیسبوک به اشتراک گذاشته بودند و من نگهاش داشتم. بعد گذاشتمش روی دسکتاپم، و بیشتر به نظرم زیبا آمد،وقتی بزرگتر دیدمش. پس بارها بهاش خیره شدم، به ظرافتی که در شباهت زن با درخت هست؛ چه باریکی اندامش،چه لختی شانههاش (که کاملا جور است با لختی تنهی درخت)،چه موهاش (که عین کاکل درخت است)، و خمیدهگی حالتش، که همهگی شباهت فوقالعادهیی درست کردهاند میانشان، و یک بار دیگر خاطرههای اسطورهيي را میان شباهتهای زمین و انسان (و به خصوص زن) زنده میکنند. میبینم که زن با خمیدنش شبیه درخت شده و تاکیدی کرده بر این خصوصیت درخت (که انگار گاهی ناگزیریم بخمیم و کج شویم،اما میشود نیفتاد و باز زیبا ماند و سر بالا گرفت)، و میشود تک بود در این جهان خاکستری (و شاید به همین دلیل هم زیباتر)، یعنی که عکس دارد به سادهگی بر خصوصیتی انسانی در درخت تاکید میکند، و آن را این طوری به ما نزدیکتر و زیبا میکند. اما راستش این یک وجه قضیه است. وجه دیگر این است که درخت هم زیبایی زن را موکد میکند،همان ظرافت و تواناییها را متقابلا در زن به تماشا میگذارد،و یعنی انگار دارد بر خصوصیتی طبیعی و زمینی در زن انگشت میگذارد. این طوری زن هم انگار زیباتر شده است؛ بیاین که حتا چهرهآش را از روبهرو دیده باشیم. درنهایت این زن و درخت در چشممان یکی میشوند و زیبایی واجدی را درست میکنند،و باز بهمان میگویند که انسان و طبیعت یگانه هستند. دیدن این شباهتهای ظریف (یا درستتر؛ دیدن در ذهن، و بعد بازسازی عین آن) کاری است کاملا شاعرانه، و به گمان من اگر این عکس زیباست، طبعا به این خاطر است که عکاسش نگاهِ شاعرانه داشته است. دیدن این رابطهی استعاری میان زن و درخت از هر نگاهی ممکن نبوده است. و راستش چنین عکسهایی هر آدمی را اگر نه،دستکم آدمی مثلِ من را به هوس عکاسی میاندازد. گمانم عکاسی کاری سهل و ممتنع است،راحت است به ظاهر و به همین دلیل هم (برخلاف مثلا داستاننویسی) کلنجار رفتن با روح و روان نیست و کلنجار و جستوجو (بیشتر)در جهان است و به همین دلیل هم شادیآور. اما خب، میان این میلیونها عکاس آماتور و صدها حرفهیی چیز خاصی در عکاس و عکسهاش باید باشد تا خاص شود. تا بشود عکاسی و عکسی مثل این (متاسفانه نام عکاس را ثبت نکرده بودم و نتوانستم هم بعد پیداش کنم توضیح آنکه عکاس Cristiana Ceppas نام دارد موضوعات مرتبط: آموزش عکاسی برچسبها: نقد عکس [ یکشنبه پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۲ ] [ ۳:۱۸ ب.ظ ] [ آرمان ]
![]()
منبع : سایت عکاسی موضوعات مرتبط: آموزش عکاسی برچسبها: معرفی عکاس, نقد عکس [ سه شنبه دهم اردیبهشت ۱۳۹۲ ] [ ۱۰:۷ ق.ظ ] [ آرمان ]
![]() آندره بازن، با صراحت تفاوت عمده عکاسی با نقاشی را این طور بیان میکند:"برای نخستین بار است که میان یک شئ پدید آورنده و نسخه بدلش تنها واسطه ای از یک عامل بی جان دخالت دارد. برای نخستین بار است که تصویری از جهان اتوماتیک وار بدون ملاحضه خلاقانه آدمی شکل میگیرد و شخصیت عکاس تنها در انتخاب سوژه عکاسی مورد نظرش و از طریق هدفی که در ذهنش می پروراند ، مورد مذاکره واقع می شود."....
آندره بازن، با صراحت تفاوت عمده عکاسی با نقاشی را این طور بیان میکند:" برای نخستین بار است که میان یک شئ پدید آورنده و نسخه بدلش تنها واسطه ای از یک عامل بی جان دخالت دارد. برای نخستین بار است که تصویری از جهان اتوماتیک وار بدون ملاحضه خلاقانه آدمی شکل میگیرد و شخصیت عکاس تنها در انتخاب سوژه عکاسی مورد نظرش و از طریق هدفی که در ذهنش می پروراند ، مورد مذاکره واقع می شود." فیلسوف محافظه کار ،" روجر اسکراپتون" ، بنا به دلایل مختلفی سعی در متمایز ساختن عکاسی از هنر های زیبا دارد . او این نکته را به طور ارزشمندی با روشن ساختن روابط عمدی متفاوت نقاش و عکاس نسبت به آنچه که به تصور می کشند، به وضوح بیان کرد : زمانی که یک نقاش سوژهای را به تصویر می کشد از اصل وجود یا عدم وجود آن تبعیت نمیکند.نقاش نمایشگر سوژه ای است که واقعیت خارجی دارد .اگر نقاشی باز نمودی از یک سوژه باشد ، این به ان معنی نیست که ان موضوع خاص حتما وجود دارد ، اگر هم وجود داشته باشد ، نمیتوان نتیجه گرفت که شخص خاصی وجود داشته که الف آن را نقاشی کرده است.ضرورتی برای وجود فرد خاصی که نقاشی الف متعلق بدان باشد وجود ندارد. در ترسیم این رابطه میان نقاش و سوژهاش ،به توصیف رابطه ای نیتمندانه هنرمند می پردازم. درک درست از ان تعمد ، در خلق یک سیما نهفته است ،سیمایی که از برخی جهات ناظر را به سمت شناخت سوژهاش سوق می دهد.لیکن تحلیل خود را از عکس چنین مطرح میکند: "یک عکس ، عکس از چیزیست ، ولی اینجا دیگر رابطه علی است که دخیل است نه رابطه عمدی.به عبارتی دیگر در صورتی که عکسی ، تصویری از سوژه ای باشد ضرورتا از وجود سوژه تبعیت میکند. چنانچه الف عکس فردی باشد ، مطمئنا فرد خاصی وجود داشته که عکس الف متعلق به اوست .به عبارتی دیگر، فقدان محض فرشتگان در این دنیایی مادی ممانعتی برای کشیدن تصویری از انها ایجاد نمی کند ولی قطعا مانع شما از گرفتن عکسی از انها می شود.اگر عکس ، عکسی از یک موضوع باشد ،نتیجه میگیریم که آن موضوع موجودیت دارد و اگر الف، عکسی از یک شخص باشد ، شخص خاصی وجود دارد که الف عکس اوست." رابطه ای نیتمندانه (عمدی) میان نقاشی و موضوع آن هست و رابطه ای علی میان عکس و موضوع آن.نقاشی از یک شخص ، چیزی بیش از صرف تصاویر ظاهر آن فرد است ؛ این نقاشی ، ضمنا بیانگر اندیشه ای درباره آن فرد هم هست ، اما عکس صرفا ثبت شکل ظاهری موضوع هنگام گرفتن عکس است، عکس ها به سبب ماهیت مکانیکی و علی اش نمیتواند بیانگر اندیشه ای در باره موضوع باشد.همین امر باعث میشود که در عکاسی بر خلاف نقاشی ، بینننده هیچ روش معینی برای نگریستن به موضوع عکس نداشته باشد.
از نظر اسکراتون ، حاصل اعمال تکنیک های" فتو مونتاژ" و "چاپ مکرر" را میتوان به بیان دقیقتر نقاشی قلمداد کرد و آن را شاهدی بر نامنزه ساختن عکاسی به دست عکاس – نقاشان دانست . البته نوعی عکاسی که از دیر باز آن را" تصویر گرایی" نام نهاده اند از ظرفیت های نقاشی استفاده کرده و بدین منظور از شیوه های غیر عکاسانه ، و حتی نقاشانه ، بهره برده است. موضوعات مرتبط: آموزش عکاسی برچسبها: تکنیکهای عکاسی, ترکیب بندی, نقد عکس, معرفی عکاس [ یکشنبه هشتم اردیبهشت ۱۳۹۲ ] [ ۳:۱۸ ب.ظ ] [ آرمان ]
مطالعه و بررسی دقیق آثار نقاشی معروف زیر هر یک از جهتی
میتواند در عکاسی مفید و مؤثر باشد. مؤلف اصلی این مطلب Derek Winchester است که
برای آماده سازی جهت انتشار در سایت، مطالبی را به آن افزودهام.
این اثر معروف میتواند دارای نکات آموزشی متعددی برای عکاسی باشد اما مهمترین آنها، ارتباط هنرمند با سوژه و ایجاد ارتباط بین بیننده و عکس سوژه است. ارتباط چشمی سوژه انسانی همراه با میمیک خاص صورت، یکی از نکات مهم در عکاسی پرتره است. ۲-مدرسه آتن اثر رافائل: The School of Athens, Raphael بسیاری از عکاسان دوست دارند که عکسهای مینیمال بگیرند یا از یک شخص و یک موضوع منفرد عکاسی کنند. این اثر اما نشان میدهد که آثاری این چنین پیچیده نیز میتوانند موفق باشند. آثاری که حاوی چندین داستان مختلف هستند و هیچکدام از آنها نیز توجه بیننده را از کلیت اثر مخدوش نمیکنند. ترکیببندیهایی این چنین، میتواند آثار متفاوت و ارزشمندی بسازد.
ورمر عاشق نور پنجرهها بود. نور اصلی در بسیاری از نقاشیهای او، همین نوری است که از پنجره میآید. یک نور ملایم و موثر. این نور معمولاً از لحاظ کیفیت و تأثیر گذاری نمیتواند با نورهای مصنوعی دیگر جایگزین گردد. کچلایت چشمها و نوری که از گوشوارهها منعکس شده است، اثر را فوقالعاده ساخته است. علاوه بر آن، ارتباط قوی با سوژه که از ورای آن تا اعماق وجود بیننده تأثیر گذار است، نقطه قوت دیگر این اثر است.
بسیاری برای عکاسی در جستجوی لحظات غیرعادی و خاص هستند. چیزهایی که باعث جلب توجه شدید بیننده شود. تابلوی شببیداران نشان میدهد که گاه یک لحظه آرام و معمولی میتواند چقدر تأثیر گذار باشد و توجه را بخود جلب کند. این لحظات همواره در اطرافمان جاری هستند و شکارشان گاه سختتر از لحظات غیرعادی است.
در این اثر چهار ویژگی وجود دارد که هر یک میتواند خود یک سوژه عکاسی باشد و ترکیب آنها در این اثر بسیار جالب توجه است: عکاسی از انعکاسها، عکاسی از دست، عکاسی از خود و عکسهایی که حاوی پرسپکتیو هستند.
اثری برای مطالعه روش بیان روایتهای خالص از طریق حالات چهره. کاملاً میتوان از حالات چهره افراد، نوع سخنان را حدس زد. قدرت ثبت حالات چهرهای که قدرت بیانگری و روایت داشته باشند یکی از مهارتهای مهم عکاسی است. ۷- فراری اثر نُرمن راکوِل : The Runaway , Norman Rockwell آثار راکول در زمینه داستانگویی بسیار شاخص هستند. هر کدام از
اجزای این اثر و ترکیب آنها، داستانهای زیادی برای بیننده دارند و حتی باعث
برانگیخته شدن برخی خاطرات قدیمی میشود. چنین ویژگیهایی در یک اثر عکاسی میتواند
آن اثر را بسیار خاص و ارزشمند نماید. ۸- قوطیهای سوپ آماده کمپل اثر اندی وارهول : Campbell's Soup
cans, Andy warhol
امروزه تکنیکهای جدیدی برای عکاسی وجود دارند مانند HDR که در این تکنیکها، برخی گمان میکنند که میتوان از هر چیزی با این تکنیک عکاسی کرد و حاصل کار یک اثر خوب خواهد شد. Klimt بخاطر تکنیک خاصش در نقاشی شهره است اما این اثر نشان میدهد که بازهم ارتباط خاص بین اجزاء و ترکیب اثر است که میتواند اثر را ارزشمند نماید و نه صرف استفاده از تکنیک.
۱۰ – نقاشی غارها
الگویهای تکراری و چیدمان دقیقشان و تأثیر آنها در تهیه عکسهای خوب. ایجاد رابطه و تناسبهای خاص بین اجزاء تکراری. نمایش تفاوتهای جزئی در مجموعهای از اجزاء به ظاهر تکراری.
Bansky هنرمند گرافیتی انگلیسی در یک زمینه مهارت بالایی دارد: قرار دادن دو سوژه در کنار یکدیگر ( Juxtaposition) که اغلب دارای مفاهیم انتزاعی هستند و دیدن یکی در مجاورت دیگری باعث تأثیر ویژه بر مخاطب میگردد.
باید از چیزی عکس گرفت که در درجه اول برای خودمان معنا و اهمیت داشته باشد. وقتی به این نقاشی نگاه میکنیم میفهمیم که این کافه برای ون گوگ معنا داشته و برایش مهم بوده است.
لحظه قطعی فقط در مورد سوژههای انسانی اتفاق نمیافتد. لحظه های قطعی در طبیعت فراوان هستند و ثبت آنها نوید بخش یک اثر خوب خواهد بود.
همواره باید در کمین لحظاتی بود که عناصر طبیعی با سوژههای انسانی ارتباط تصویری مناسبی برقرار نمایند. خطوط درختان، جادهها و ردیف انسانها در یک زمان خاص، چنین ارتباط قوی پیدا خواهند نمود. ۱۶-آثار ادگار مولر: Edgar Mueller مولر استاد پرسپکتیو است. اگر از زاویه دیگری به این اثر بنگرید، حس عمق فعلی را نخواهد داشت. پرسپکتیو، ایجاد حس عمق، و دیدن زوایای تازه، همگی نکاتی هستند که این اثر می آموزاند.
یک اثر عالی با جزئیات فراوان و دقیق، که خیلی چیزها میتوان از آن آموخت.
امیلی کار بخاطر نقاشیهای مختلفی که از تیرهای چوبی سرخپوستان کشیده است معروف است. تیرهای چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل بر روی آنها نقش بسته است. مجموعهها در عکاسی اهمیت دارند. عکسهای منفرد همه چیز نیستند. باید به دنبال پروژهها و مجموعهها بود. چیزهایی که فقط در مجموعه عکس اهمیت مییابند. انتخاب موضوع برای مجموعه خود نیاز به تفحص و مطالعه دارد. نیاز به آماده سازی فکری دارد.
یک نمونه خوب دیگر برای آنکه بدانیم عکسها میتوانند شامل سوژه های فراوانی باشند که بدون آن که مشکلی برای یکدیگر یا کلیت عکس ایجاد کنند
وود در این اثر تلاش کرده است تا بگوید چه آدمهایی در آن خانه پشتی زندگی میکنند. خانه و زوج از لحاظ ظاهری و باطنی شباهت دارند. یک نمونه خوب برای آنکه بتوان سوژههایی را ثبت کرد که نمایانگر محیط و جامعه باشند. چه در ظاهر و چه در معنا.
این اثر میتواند یک عکس خیابانی باشد. یک لحظه قطعی سالها قبل از برسون. به حالت چهرهها دقت کنید. حتی میتوان شنید که چه می گویند. مطالعه دقیق این اثر میتواند کمک کند که چگونه لحظات قطعی را در خیابان بهتر بیابیم.
گاه در یک کادر نورهای مختلف با شدتهای مختلف و رنگهای مختلف وجود دارد. استفاده صحیح از این نورها میتواند اثر را برای مخاطب جذاب نماید. ردیف قایقهایی که در سایه هستند در مقابل دریاچه روشن و در مقابل شاخ و برگهایی که با نور زرد ملایم، روشن شده اند.
۲۳- پیرمرد با لباس قرمز اثر رامبراند: An old man in Red, Rembrandt Harmenszoon van Rijn این اثر نیز چیزهای زیادی برای آموختن دارد: نور پردازی ملایم متناسب با سوژه، نگاه خاص پیرمرد، تأکید بر لباس قرمز با تمرکز نور، تأکید بر دستها با پرداخت خوب جزئیات، پرداخت مناسب سایه در نواحی غیر ضروری و نورپردازی رامبراند که در آن نور در جهت مخالف صورت یک مثلث نورانی در زیر چشم ایجاد میکند. موضوعات مرتبط: آموزش عکاسی برچسبها: تکنیکهای عکاسی, ترکیب بندی, نقد عکس, معرفی عکاس [ شنبه هفتم اردیبهشت ۱۳۹۲ ] [ ۱:۵۸ ب.ظ ] [ آرمان ]
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |