دانشنامه جامع عکاسی و تصویربرداری پزشکی
بهترینهای جهان برای تمام ایرانی ها 
قالب وبلاگ
 عکاس:سید علی حصاری


نقد و بررسی:

حسین خلخالی :
منظره زیباییست ولی چرا خط افق کج است؟
در کل تلاش خوبی توسط عکاس انجام شده ولی نیاز به اصلاح و بهبود دارد.

 بهادر سیری  :
عكس زيبايي ثبت كرديد ولي در ويرايش كنتراست كمي زياد شده است و جاي بهبود دارد.

 نامی ارجمنـدی   :
منظره خیلی زیباست , سرعت شاتر کنتراست , نوردهی خیلی خوبه ولی..
خط افق کجه و خیلی هم نقطه ضعف بدی هستش البته میتونید با ایزار های فتوشاپ کراپ زاویه دار بزنید



نقد و  بررسی پس از اصلاح اولیه:

مسعود ثبوتی

رعایت یک سوم 
کادربندی خوب و استفاده خوب از المانها
قرار دادن خورشید و سنگها در دو نقطه طلایی و تقابل این دو با هم.
بسیار خوب و زیبا
موفق باشید.

صادق قاضی   :
با سلام فارغ از کادر و شارپنس بسیارعالی ادیت عالی و استادانه انجام گرفته است بسیار زیباست موفق باشی
نامی ارجمنـدی  :
سلام
این خیلی خوبه که شما به اصلاح عکستون پرداختید .. دیگه فکر نمیکنم جای حرفی مونده باشد.
موفق باشید 

مجید طریقتی  :
با سلام
تصویر غروب دریا را ثبت کردید.همانطور که اقای ثبوتی فرمودند قرار دادن خورشید و سنگها در مقابل هم کار را زیبا کرده است.
کمی خورشید اکسپلود کرده و به تصویر لطمه زده است.


محمد جواد شفیعیان :
غروب آفتاب و . . 

نوازش موج و ..

سکوت سنگ..

چه تابشی است 

در خواهشی بی جواب..

--------------------------------------------------------
ادیت پیشنهادی : از  محمد جواد شفیعیان

487594img_6103_42.jpg



 مرتضی جوانمردی :

سلام جناب شفيعيان عزيز.
با تشكر از شما به خاطر اديت هاي پيشنهادي كه همواره آموزنده بوده اند.همواره اين موضوع كه كه در شارپنس تصوير تا چه حد كيفيت دوربين و لنز موثر است و تا چه حد اديت ذهن مرا مشغول كرده و عليرغم مطالعه و شركت در كلاس آموزشي پاسخ دلخواه را نگرفته ام. با اديت استادانه شما در خصوص اين عكس جايگاه اديت بيشتر برايم مشخص و تبيين شد. در صورت توضيح در خصوص افزايش شارپنس اين تصوير لطف بزرگي كرده ايد و اين سوال قديمي را پاسخ داده ايد. 
با تشكر از نظرات آموزنده شما.
پيروز و سر بلند و پايدار باشيد.

شهرام صباغی  :
جناب آقای شفیعیان عکس بعد از ادیت شما رنگ های اصلی رو پیدا کرده و اون پن شیری که روی تصویری اصلی مشاده میشه حذف و باعث شارپ شدن عالی تصویر گردیده ... لطفا توضیح دهید از چه روشی برای ادیت استفاده کرده اید ... سپاس فراوان

 محمد جواد شفیعیان :
در پاسخ هر دو عزیز درباره چگونگی ویرایش :
تنظیم tone و contrast با اوپکسی به ترتیب 25 و 15 درصد است (تنظیم در on one از پلاگین های فتو شاپ)
افزایش غلظت رنگ ها با اوپکسی 35 درصد (در فتوشاپ)
بالا بردن شارپ سنگها با ابزار sharpen tools فتوشاپ با اوپکسی 20 درصد 
چتری از مهربانی یکتا برسرشما


 میثم علیزاده:
سلام دوست عزیز
ثبت ترکیب بندی خوبی دارد که قرار دادن خورشید و سنگها در دو نقطه طلایی و تقابل این دو با هم از نقاط قوت آن است. به نظر بنده ویرایش رنگها نیاز به کمی اصلاح داشته و کاهش بیشتر سرعت شاتر هم می توانست فضایی رویاگون تر خلق نماید.


 مرتضی جوانمردی  :
سلام . 
نكات بسيار خوبي را جناب ثبوتي اشاره كرده اند كه موجب زيبايي تصوير شده است.به اين نكات اين را هم اضافه كنيم كه چينش سنگها چشم را به آرامي و به خوبي ازسمت چپ تصوير به نقطه طلايي كه غروب آفتاب است ،هدايت كرده است. 
اين سمت و سو دادن به حركت چشم تا نقطه فوكوس تصوير از نقاط قوت تصوير است.
پيروز و سربلند باشيد.



موضوعات مرتبط: آموزش عکاسی
برچسب‌ها: نقد عکس, معرفی عکاس
[ پنجشنبه هجدهم مهر ۱۳۹۲ ] [ ۱۲:۱۹ ب.ظ ] [ آرمان ]


عکاس :  

نوع دوربین :   Canon

مدل دوربین :   Canon EOS 500D

نوع لنز :   Sigma

مدل لنز :   Sigma 70-300mm F4-5.6 DG MACRO

دیافراگم :   F5.6

ایزو :   200


نقد از  علیرضا دین محمدی

موضوع را خوب دیده اید و از تنظیمات خوبی با انتخاب تقدم دیافراگم 5.6 بهره برده اید.

اما ترکیب و کادر بندی می تواند به گونه ای مؤثرتر نیز در اختیار شما قرار گیرد.

این قاعده که چشم در حرکت متعارف خود عموما از ناحیه چپ به ثبت وارد و به دنبال نقطه سکونی در سمت راست می گردد، در بسیاری از ترکیب بندی ها می تواند به هدایت مخاطب در پیمایش ثبت و تمرکز بر آنچه مورد نظر شماست کمک کننده باشد.

در این تصویر اگر غنچه ها که ابژه اصلی تصویر هستند، در سمت راست قرار گیرند، محل توجه بیشتری برای نگاه مخاطب خواهند داشت.

نکته دیگر، توجه به تعادل در تصویر است.

یکی از عوامل مؤثر بر احساس تعادل در ثبت زمانی است که خطوط قوی موجود در عکس نسبت به خط فرضی قائم یا افق، وضعیت مشخصی از نظر وزنی داشته باشند، یعنی یا با آنها منطبق شوند که به تعادل کامل میل می کنند و یا از آنها به شکل معنا داری فاصله گیرند که به تناسب زاویه ای که ایجاد می شود تعادل ثبت تغییر ماهیت خواهد داد.

در این عکس شاخه ای که غنچه ها روی آن قرار دارند، خطی مایل است که از حالت قائم و افق فاصله معنا داری دارد. خطی اریب را تشکیل می دهد که هم از انرژی بالای آن بهره می برد و به پویایی ثبت کمک می کند و هم اینکه وضعیت مبهمی را نمایش نمی دهد.

اما ساقه اصلی چنین نیست و با انحراف کمی که از خط فرضی قائم گرفته ، ثبت را به سمت بی تعادلی سوق داده و به ماهیت آرامش بخش عکس آسیب زده است.

این اثر با مشاهده عکس در حالت آیینه ای (جای چپ و راست را با هم عوض کنید) و با کمی اصلاح زاویه چرخش دوربین جهت انطباق با خط قائم به سادگی قابل اصلاح است اما تاثیر آن در موفقیت عکس کم نیست.

از دلایل جذابیت عکس شما، بهره بردن از رنگهای زرد و قرمز در زمینه غالب سبز در اثر بوکه مناسبی است که با دیافراگم گشوده 5.6 و فکوس خوب به آن رسیده اید است که ضمن برجسته سازی مناسب غنچه ها، از همنشینی خوبی میان رنگها برخوردار است.

اگر برگهایی که توسط کادر قطع شده اند نیز کامل تصویر می شدند، مناسب تر بود.

وجود تارهای عنکبوت نه تنها از زیبایی تصویر نکاسته که به اصالت و بکر بودن صحنه تصویر شده کمک کرده است.

همین اثر در برگ زرد آویخته رو به پایین نیز قابل مشاهده است.

به همین دلیل، شاید بی مایه نباشد اگر هویت قاعده گریز ثبت را مبین ماهیت بکری که در طبیعت آن است ببینیم و فارغ از خط و قاعده و نگرانی از نگاهی که عکس ها را گلچین می کند با شما و سهراب در لذت نگاه به آن همراه شویم...


آری ما غنچه یک خوابیم

غنچه خواب ؟ ایا می شکفیم ؟

یک روزی بی جنبش برگ

اینجا ؟

به تماشا چه کسی می اید چه کسی ما را می بوید...

و به بادی پرپر ...؟

و فرودی دیگر ؟ (سهراب سپهری)









نام :   وقتی همه خواب بودند 
عکاس :   شاهد سهرابی
نوع دوربین :   Canon
مدل دوربین :   Canon EOS 7D
مدل لنز :   Canon EF 24-70 F2.8 L
دیافراگم :   F8
شاتر :   30 ثانیه
ایزو :   100

نقد از علیرضا دین محمدی
ثبت از عناصر بصری بهره شایسته ای در ترکیب برده است که ارتباط داینامیک آنها با هم تاثیر بصری مناسبی را بر بیننده می گذارد.

از ویژگی های شاخص آن می توان به موارد زیر اشاره کرد:

- بهره بردن از "نقطه" در تداعی "خط" فرضی بصری ( این خط در ذهن بیننده میان نقاط حاصل از چراغ های کنار هم قرار گرفته پل در راستای افق ایجاد می شود)

- بهره بردن از "خط" در تداعی "سطح" فرضی (این سطح {یا همان شکل} فرضی مستطیل راه راهی است که از کنار هم قرار گرفتن انعکاس نور در آب، نیمه پایینی ثبت را فرا گرفته است)

- ایجاد تعادل بصری از طریق تقویت "افق" با استفاده از خطوط "عمود" قرار گرفته در کنار هم. (در اثر شکل فرضی ذکر شده در بالا)

از نکات برجسته دیگری که در ترکیب دیده می شود، بهره مناسبی است که ثبت از رنگ می برد، رنگ آبي جزء رنگهاي سرد و اولين و مهمترين رنگ آرامش دهنده است. رنگي كه آرامش فكري و جسمي ، اطمينان خاطر دروني و اعتماد به نفس را گسترش مي دهد. 

سه عامل این اثر را در ثبت تقویت می نماید، نخست، حاصل انعکاس "نور" بودن این فام در آب؛ دوم اعوجاج انعکاس نور آبی در آب که به القاء حس لطافت کمک کرده است و سوم، انطباق آن با "آب".

همچنین رنگ زردی که در بدنه قایق دیده می شود علیرغم اینکه بخش کوچکی از ثبت را به خود اختصاص می دهد به سبب کنتراست بالا با زمینه و ویژگی محرک این فام، در جلب نظر چشم بسیار موفق عمل می کند و البته در همنشینی رنگها، هم جواری این رنگ در کنار فام آبی به سبب تحریک کنندگی ذهن مخاطب می تواند ایده آل باشد.


در خصوص کادربندی؛ هرچند شکستن قواعد نه تنها ایرادی ندارد که بر مبنای زیباشناسی عکاس می تواند قابل ستایش هم باشد اما با توجه به اینکه تعادل حاکم بر کلیت ثبت در این عکس با رعایت این قوانین بهبود می یابد، من تصور می کنم اگر ترکیب از قواعد کلاسیک در تقسیم بندی کادر بهره می برد به موفقیت ثبت افزوده می شد. 

از جمله استفاده از قاعده یک سوم ها (با سهم بری 1/3 آسمان در برابر 2/3 آب) و انطباق قایق بر نقطه طلایی کادر.

زحمتی که در برداشت این ثبت کشیده اید قابل ستایش است.


موضوعات مرتبط: آموزش عکاسی
برچسب‌ها: نقد عکس, معرفی عکاس
[ پنجشنبه بیست و یکم شهریور ۱۳۹۲ ] [ ۱۱:۵۳ ق.ظ ] [ آرمان ]

عکس

نام :   ... میـــــــ ــــ م. 

عکاس :   شادی آفرین آرش 

نوع دوربین :   Fuji

مدل دوربین :   Fujifilm FinePix S100fs

دسته‌بندی :   احساسات انسانی , فتو آرت

توضیحات عکاس

مامان با عجله و سریع دسته ی سبزی را می گیرد و برگ ها را فله ای از ساقه جدا می کند. من حتی رد دائمی چاقو را روی انگشت های شست و اشاره ی مامان تصور می کنم ... "چروک های زیر گردن : سپینود ناجیان"

نقد از  امید  امیدواری

تعادل ناشی از ترکیب نامتقارن * عکس جالب توجه است. کمی منظورتان با معنای برآمده از متن کار متفاوت است. اگر منظور از میم، مادر باشد و مایلید معنای عکس حول این واژه مقدس بچرخد، نشانه‌های بصری و نوع چیدمان و ارتباط بین آنها، این فحوا را بازنمائی نمی‌کند یا در خوش بینانه‌ترین حالت، اندکی مرتبط می‌نماید. 

گلدان‌ها، زن چادری، خانه‌ی سنتی عناصری است که ما را با حال و هوای خانه و مادر بسیار نزدیک می‌کند، اما نحوه قرارگیری زن در وسط کادر، بیشتر از اینکه خصوصیات مهربانانه و لطیف مادر را نشان دهد، ناظر را با نوعی رمزگونگی مواجه می سازد. 

*در نگاه اول ترکیب متقارن به نظر می‌رسد اما باید توجه داشته باشیم که اندکی تغییر در بافت، کنتراست، جای گیری عناصر و ... ترکیبات این گونه را نامتقارن می‌سازد، که البته ایراد نیست بلکه امتیازی برای عکس به شمار می‌رود؛ تعادل بصری.



عکس

نام :   ...بی بی... 

عکاس :   شادی آفرین آرش 

نوع دوربین :   Fuji

مدل دوربین :   Fujifilm FinePix S100fs

دسته‌بندی    :   سیاه و سفید , احساسات انسانی , انسان

توضیحات عکاس

بی بی را می دیدم ... هرسال سرِ مراسم عزای امام حسین می آمد . ده بیست تایی شله زرد با آن قامت خمیده اش می آورد و بین عزاداران قسمت می کرد و یک چیزهایی زیر لب می خواند ... و پوف می کرد به ماها و می رفت ... زیاد گریه نمی کرد ، گِل به سر و صورتش نمی مالید ، اما سر ِ عزاداریها که می شد ... می آمد وا می استاد ، با احترام ، همان گوشه ها نگاه می کرد ... آرام می آمد و آرام می رفت ... امسال اما ... هرچه نگاه کردم ... نه از شله زرد خبری بود و نه از پوف هایی که بی بی تووی صورتمان می کرد که یک وقت چشم نخوریم ... آنقدر درگیر رنگ و ریای مراسم عزاداری شدم ... که نشد بپرسم کجاست بی بی ؟ مراسم که از تک و تا افتاد ، سینه هامان را که زدیم ... فخرهایمان به ایمانمان را که به کناریها و در و همسایه فروختیم ... حسین حسین هایی که فقط از تهِ حنجره داد زدیم و معنای اش را نمی دانستیم ، فقط می خواستیم بلندتر داد بزنیم و گریه بکنیم ... همه ببینند ما چقدر مومنیم .... تمام که شد آتش مراسم که فروکش کرد ... گریه های خنده آورمان که تمام شد شربت و شیر و کیک و قیمه که تمام شد .... زنگ در خانه اش را که زدم و در را باز نکرد ... با همسایه ها به این در و آن در زدیم و دیدیم عکس امام حسین به بغل تووی خانه اش جان داده ... چند روز بود که جان داده بود ... خانه به جای اینکه بوی لاشه دهد بوی عطر می داد و ما هنوز در چم و خم بلند "یا حسین " گفتنهایمان مانده بودیم . بی بی رفته بود .... به همان آرامی که همیشه می آمد و می رفت ... از همان گوشه ها ... من اما مانده بودم ... مانده ام سالهاست ... بدون پوفی که بی بی تووی صورتم می کرد که چشم نخورم ....

غلامرضا برجیان بروجنی :
ثبتی هوشمندانه و متنی موثر در درک اثر ، ترکیب عالیست و مکان قرارگیری سوژه در انتهای سیرش در ارائه مفهوم بسیار خوب عمل کرده .




عکس
نام :   ... خانه ... 
عکاس :   شادی آفرین آرش
نوع دوربین :   Fuji
مدل دوربین :   Fujifilm FinePix S100fs

دسته‌بندی    :   احساسات انسانی

توضیحات عکاس
رفتی و نیامدی و ... خانه ، هنوز درگیر آمدنِ توست ...


داود شیخ الاسلامی :
ثبتی بسیار زیبا و با متنی قابل تامل 
بنا به گفته Edward Weston ، کادر بندی خوب صرفا "قوی ترین راه دیدن اشیا" است.
ایجاد همترازی بصری به زیبایی در این ثبت نمایان است و درنهایت از عکس خوب باید گفت و باید آموخت.


ناصر گل نظری :  
و سبزها از میان دربهای فلزی سر به بیرون میاورند .. این سبزها را میشود فهمید که به درکی رسیده اند که میگوید فلز را هم میشود بو کرد ... میشود نرم کرد ... 
یک ثبت خوب و سرشار از لطافت یه حس خوب از یه رویشی دوباره .. رویشی که میرود و فقط باید منو و تو درک کنیم .... 
یه رنگ که در راستای مفهوم مد نظر مولف بخوبی ادیت شده و بالاتر از همه نگاهی که معنا بخشیده به اثر ... 

جواد رضایی شهرکی :
آفرین به کادر بندی زیبا و آفرین به شما به خاطر دید زیباتون
کم رنگ بودن آبی+اشباع مناسب رنگ سبز + کادر بندی و دید خوب + قطعه زیبای ادبی همسو با تصویر از کار شما یک مورد منحصر به فرد ساخته.
نقد:
-به نظر من عدم تقارن دستگیره ها زیباست ولی عمود و افقی نبودن کامل خطوط در ،کمی از ارزش بصری کاسته
-از طرفی مماس شدن کادر با مثلثی بالای در هم شاید مناسب نباشد
-از این کار قوی انتظار عنوانی رسا تر و همسو تر می رود

امیر عبدل پناه :
قابی ســاده و مینیمال، با تم رنگی مـشابه نگاتیو برای تداعی 
نوسـتالوژی ســال های دور، خطوط مـحکم و در کنار رنگ ملیح 
فیروزه ای، همه و همه حس خوبی به بیننده می دهد.
سرک کشیدن شاخه درختچه هم از لای در زیباست.
 
علی اکبر خندان :
ثبتی زیبا از سوژه ای که به چشم نمی آید و شاید چندین با در روز با سوژه ای شبیه به این برخورد کنیم و توجهی به ان نکنیم و این دقت نظر عکاس را میرساند.
قابی ساده و گیرا به همراه ادیت و توضیحات مناسب ثبتی در خور توجه بوجود اورده است..



موضوعات مرتبط: آموزش عکاسی
برچسب‌ها: نقد عکس, معرفی عکاس
[ پنجشنبه سیزدهم تیر ۱۳۹۲ ] [ ۱۰:۲۱ ق.ظ ] [ آرمان ]

 

عکاس:   سید آرمان نبی پور
نوع دوربین:    G11   Canon


نقد از علیرضا دین محمدی

ثبت قابل توجهي است كه در امتداد نقد فلسفي واقعيت و مَجاز از قدرت بياني شايسته اي برخوردار است و مي تواند ذهن مخاطب را از قعر عالم مُثُل افلاطون تا مباحث روانشناسي شخصيت روز درگير كند.


گويي انساني كه ما از سايه پي به وجود "احتمالي" او ميان منبع نور و ديوار مي بريم، از ايجاد شرايط و لوازم مورد نياز "صعود" براي دستيابي به چشمه "نور" شادمان و هيجان زده است.


نوري كه در "حبابي" قرار دارد كه خود داراي "سايه" بر روي ديوار است!


هنگامي كه خود را متقاعد مي كني كه عكس داراي پرسپكتيو و عمق است و نردبان از ديوار فاصله دارد؛ حضور چند لكه "ظاهرا بي مايه" تمام تصورات تو را ميان جسم و سايه و لكه ها به نيشخند مي گيرند!



عکس
نام:   کاش مترسک بودم.... 
عکاس:   جواد شیدا 
نوع دوربین:   Canon
مدل دوربین:   Canon EOS 1000D
نوع لنز:   Canon
دیافراگم:   F9
سنسور:   10 MP
شاتر:   1/125 ثانیه
ایزو:   200



دسته‌بندی سايت:   انتزاعی , مفهومی , فتو آرت
توضیحات عکاس
کاش مترسک بودم/ بر شانه هایم / گندمزاری می رویید/ وکلاغ های طمع کار/ چشمهای دکمه ایم را/ می ربودند...

نقد از علیرضا دین محمدی

المانهاي شاخص در ثبت كه عبارتند از:


انسان: در بيان نوع بشر

ابر / مه : در بيان وهم - عدم وضوح

پرنده / كلاغ : در بيان پرواز / پرنده جارچي - خبر رسان

تكيه گاه صندلي: در بيان تكيه 

سياهي : در بيان تيرگي / جهل - عدم وقوف و آگاهي


با توجه به المانهاي شاخص ثبت مي توان از منظري موارد زير را در ثبت جستجو كرد:


قطعه ابر، چشمان انسان را بسته و او را وادار مي كند تا در پس اين پرده وهم براي درك موقعيت خويش و آنچه در پيرامون او مي گذرد، از قدرت شنوايي خود كه به خوبي در ثبت بر آن تاكيد شده است كمك بگيرد.


اين تاكيد با استفاده از سه تكنيك ايجاد شده است؛


نخست؛ پوزيشنينگ يا محل قرار گرفتن " گوش " كه در ميانه ثبت (نقطه مرگ بصري) است كه ماهيتا به سبب اينكه محل تلاقي نيروهاي درون كادر مستطيل افقي كادر است،در عين سكون از انرژي زيادي برخوردار است.


دوم؛ استفاده از تكنيك كنتراست رنگمايه است كه موجب برجسته نمايي مناسب گوش فرد شده است؛


و سوم؛ فرم سر و بدن فرد است كه با حذف چشمها به سمت گوش نمايان در تصوير متمايل است.


گويي فرد تمام حواس خود را متمركز نموده تا بتواند زمزمه صداي بال زدن پرنده اي را كه در فرا روي پرده وهم، در پيش چشماني كه قادر به ديدن آن نيستند، بشنود، و تصور كند خش خش چوب صندلي كه از پشت شانه اش پچ پچ گلهاي چوبي بريده شده از تن طبيعت را، در گوشش زمزمه مي كنند، شايد خبر از پرواز كبوتري آزاد در باغي روشن با خود داشته باشد...!


توهمي كه با نخستين صداي غار غار كلاغ، تمامي سياهي بالهاي تاريكش را به اتمسفر ثبت تحميل مي كند.


و تو آرزو مي كني كه كاش مترسك بودي...



موضوعات مرتبط: آموزش عکاسی
برچسب‌ها: نقد عکس
[ سه شنبه هفدهم اردیبهشت ۱۳۹۲ ] [ ۳:۳۸ ب.ظ ] [ آرمان ]


نام:   تخته سفید
عکاس:   اصغر خوش خلق 
نوع دوربین:   Sony
توضیحات دوربین:   CYBERSHOT



دسته‌بندی کاربر:   زیباشناسانه
دسته‌بندی سايت:   فتو آرت

توضیحات عکاس
اجازه ای برای اجابت تفاوت یک لبخند ...و صندلی، برای خیال های تخته ای که سفید بود.



نقد از  علیرضا دین محمدی

ثبتي سوررئال كه از ويژگي سكون در بيان بصري خود بهره زيادي برده است.

اين سكون به سبب انتخاب كادر مربع - كه از بيشترين سنگيني و سكون برخوردرا است - و استقرار المانهاي بصري اصلي ثبت كه شامل شمايل فرد و نيمكت هستند - در ميانه ثبت و نيز بهره بردن از ويژگي خطوط افقي تصوير به بيننده القاء مي شود و به او كمك مي كند تا به دور از تشويش بي تعادلي با تمركز در ميانه ثبت كليتي را زير نظر بگيرد كه بيشترين هيجان را در چهره "زن" به او مي بخشد.

چهره ، كه نمادي از هويت و شخصيت است در زير لايه هاي گياهان پوشيده شده است.

گياهي به نام "عشقه" (پاپيتال / هدرا) كه وقتي در فرهنگ لغت جستجو مي كني مي بيني " عشق " ريشه در نام اين گياه دارد!

گويي ثبت ماهيت زن را در جوشش و رويش عشق در برابر نيمكت مخاطب دانش آموز و تخته سفيد آموزگار زمان به تصوير مي كشد تا به زبان تصوير بگويد در اين سكون و آرامش بي نهايت، هيجاني نهفته است كه آرامش را نيز به جنب و جوش در مي آورد.

اما هنگامي كه غبار و كدورت و پريشاني مستولي بر ثبت را نگاه كني در مي يابي كه اين تمام آن چيزي نيست كه در ثبت نهفته است. 

بلكه تمام اين هيجان و سكون، اتمسفري را به نقد مي كشد كه آن را احاطه كرده است و تورا در نظاره بر برگهاي سبز شفاف، چارقد سپيد و "اجازه اي براي تفاوت يك لبخند" بر روي صندلي خيالت كه رفته رفته مي رود از محور ثبت روي برگرداند ناكام مي گذارند.



موضوعات مرتبط: آموزش عکاسی
برچسب‌ها: نقد عکس
[ سه شنبه هفدهم اردیبهشت ۱۳۹۲ ] [ ۲:۲۶ ب.ظ ] [ آرمان ]

 نوشته حسین سناپور

این عکس را چند روز پیش‌تر در فیس‌بوک به اشتراک گذاشته بودند و من نگه‌اش داشتم. بعد گذاشتمش روی دسکتاپم،‌ و بیش‌تر به نظرم زیبا آمد،‌وقتی بزرگ‌تر دیدمش. پس بارها به‌اش خیره شدم،‌ به ظرافتی که در شباهت زن با درخت هست؛‌ چه باریکی اندامش،‌چه لختی شانه‌هاش (که کاملا جور است با لختی تنه‌ی درخت)،‌چه موهاش (که عین کاکل درخت است)،‌ و خمیده‌گی حالتش،‌ که همه‌گی شباهت فوق‌العاده‌یی درست کرده‌اند میان‌شان،‌ و یک بار دیگر خاطره‌های اسطوره‌يي را میان شباهت‌های زمین و انسان (و به خصوص زن) زنده می‌کنند.

می‌بینم که زن با خمیدنش شبیه درخت شده و تاکیدی کرده بر این خصوصیت درخت (که انگار گاهی ناگزیریم بخمیم و کج شویم،‌اما می‌شود نیفتاد و باز زیبا ماند و سر بالا گرفت)، و می‌شود تک بود در این جهان خاکستری (و شاید به همین دلیل هم زیباتر)،‌ یعنی که عکس دارد به ساده‌گی بر خصوصیتی انسانی در درخت تاکید می‌کند،‌ و آن را این طوری به ما نزدیک‌تر و زیبا می‌کند. اما راستش این یک وجه قضیه است. وجه دیگر این است که درخت هم زیبایی زن را موکد می‌کند،‌همان ظرافت و توانایی‌ها را متقابلا در زن به تماشا می‌گذارد،‌و یعنی انگار دارد بر خصوصیتی طبیعی و زمینی در زن انگشت می‌گذارد. این طوری زن هم انگار زیباتر شده است؛ بی‌این که حتا چهره‌آش را از روبه‌رو دیده باشیم. درنهایت این زن‌ و درخت در چشم‌مان یکی می‌شوند و زیبایی واجدی را درست می‌کنند،‌و باز به‌مان می‌گویند که انسان و طبیعت یگانه هستند.

دیدن این شباهت‌های ظریف (یا درست‌تر؛‌ دیدن در ذهن،‌ و بعد بازسازی عین آن) کاری است کاملا شاعرانه،‌ و به گمان من اگر این عکس زیباست،‌ طبعا به این خاطر است که عکاسش نگاهِ شاعرانه داشته است. دیدن این رابطه‌ی استعاری میان زن و درخت از هر نگاهی ممکن نبوده است. و راستش چنین عکس‌هایی هر آدمی را اگر نه،‌دست‌کم آدمی مثلِ من را به هوس عکاسی می‌اندازد. گمانم عکاسی کاری سهل و ممتنع است،‌راحت است به ظاهر و به همین دلیل هم (برخلاف مثلا داستان‌نویسی)‌ کلنجار رفتن با روح و روان نیست و کلنجار و جست‌وجو (بیش‌تر)‌در جهان است و به همین دلیل هم شادی‌آور. اما خب، میان این میلیون‌ها عکاس آماتور و صدها حرفه‌یی چیز خاصی در عکاس و عکس‌هاش باید باشد تا خاص شود. تا بشود عکاسی و عکسی مثل این (متاسفانه نام عکاس را ثبت نکرده بودم و نتوانستم هم بعد پیداش کنم

توضیح آنکه عکاس   Cristiana Ceppas نام دارد


موضوعات مرتبط: آموزش عکاسی
برچسب‌ها: نقد عکس
[ یکشنبه پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۲ ] [ ۳:۱۸ ب.ظ ] [ آرمان ]

 

عکاس:   پرویز فلاحتکار 
نوع دوربین:   Nikon
مدل دوربین:   Nikon D90
نوع لنز:   Nikon
مدل لنز:   NIKKOR 18-105MM F/3.5-5.6G ED VR AF-S DX

 

نقد از  علیرضا دین محمدی



ثبت به ویژه به واسطه بهره ای که از خطوط مورب می برد، و نیز پرداخت و نواخت نور، از انرژی زیادی برخوردار است.

در میان عناصر بصری موجود می توان ثبت را در سیطره خط دانست. این خطوط هم در راستای تنه درختان و هم در نمایش راستای شعاع نور به وضوح قابل مشاهده اند.

عکس که در کادر مستطیل و در حالت عمودی به نمایش درآمده به همراه اثر خطوط موربِ نزدیک به حالت عمود که با جلوه ایجاد شده، به سبب فاصله ای که از محور قائم گرفته اند از انرژی بصری بسیار بیشتری نسبت به حالت عمود، بهره می برد.

از سوی دیگر به واسطه همین انحراف از حالت قائم، این خطوط، متحدالامرکز هستند و در جایی خارج از کادر (پایین) به هم می رسند و به همین دلیل از انرژی انفجاری این ترکیب بصری نیز بارور می شوند.

انرژی که از پایین به بالا در راستای خطوط حرکت می کند و هرآنچه در مسیر قرار دارد -از جمله انسان - را تحت تاثیر قرار می دهد.

آنچه موجب می شود بیننده ثبت را ماورائی و چنان که در تمثیل زیبای دوستان آمد، قطعه ای از بهشت تصور کند، تا حدود زیادی مرهون همین ترکیب است.

گویی نور از زمین به آسمان می رود و بدین سان زمین مقدس می شود و آسمان تبدیل به مجهول بی کرانه ای می گردد که بواسطه این "ستاره" روشن می شود.

همین ترکیب موجب ایجاد پرسپکتیو ثبت در جهت پایین به بالا در عکس نیز شده است.

استقرار تصویر فرد، در قسمت پایین کادر، موجب شده تا فضای باز بیشتری در بالای سر فرد ایجاد شود و در نتیجه القای حس "امکان" عروج، بالارفتن و تعالی و صعود در بیننده در راستای شعاع نور قوت بگیرد.

این مکان استقرار تنها خط افقی ثبت را شامل می شود. 

خطی که به واسطه ماهیت بصری خود در انطباق با افق، از القای سکون و آرامش و قابلیت اعتماد بیشتری برخوردار است.

این خط، سکوی استقرار شکل دیدگانی دایره کوچکی است که انسان را در بر گرفته و نقش یک نقطه قوی بصری را در عکس بازی می کند.

به همین علت، انسان که به واسطه درآغوش گرفتن زانوها و انحنای اندام خود توسط دایره محاط شده از ویژگی درونگرا وبی نهایتگرای این شکل بهره وافر می برد.

روایتی که با فرد نشسته و متفکر را کانون تمرکز انرژی و به سبب کنتراستی که با زمینه دارد مرکز توجه چشم بیننده تبدیل می کند.

اما تصویر از دایره بصری دیگری هم بهره می برد و آن روشنایی ایجاد شده در ثبت است که توسط تیرگی حاشیه احاطه شده و البته تشکیل کادر ثانوی را در عکس داده است.

این دایره فرضی که در مرکز - منطبق با وسط کادر - روشن تر و در کناره ها تیره تر است، جریان انرژی بصری دیگری را از عمق به سطح عکس هدایت می کند و در القای پرسپکتیو در این جهت مؤثر است که در کنار اثر پرسپکتیو پیشین، موجبسه بعدی نمایی نسبی تصویر می شود.

آنچه هیجان زیاد ثبت را کنترل می کند و به بیننده مجال تمرکز بیشتر بر ابژه اصلی (انسان) را می دهد، تیرگی قسمت بالای کادر است که توسط شاخ و برگ درختان ایجاد شده.

اگر این قسمت از بالای عکس حذف می شد، انرژی انفجاری خطوط به حدی زیاد می گشت که چشم به سرعت به خروج از عکس در راستای خطوط متمایل و از تمرکز بر آن به میزان قابل ملاحظه ای محروم می شد.

اما این تنها دلیل بصری موجود در ثبت در ایجاد امکان تمرکز و القای آرامش به بیننده نیست. 

عامل بسیار مهم دیگر، بهره ای است که ثبت از رنگها و همنشینی آنها می برد.

سه رنگ بارز در ثبت قابل تشخیص اند که عبارتند از؛

سبز،

که از دو ویژگی متضاد بهره می برد که یکی وام گرفته از سبزی و خرمی طبیعت و دیگری وامدار رنگ زهر است 

آبی،

که وامدار ژرفا و آرامش دریا و آسمان است (که این تاثیر با شکل فرضی دایره ای که آن را دربرگرفته نیز منطبق و به همین واسطه این اثر تشدید شده است)؛

قهوه ای،

که پوشش فرد را دربرگرفته و از درونمایگی استحکام و درایت برخوردار است.

تاثیر روانی و بصری این رنگها آنقدر گویاست که نیازی به شرح بیشتر ندارد.

در کنار تمام آنچه گفته شد، معجزه نگاه حضور دارد.

بیننده با دیدن چهره فرد، غمی را در چهره او احساس می کند که وی را به همدردی و دلداری وی ترغیب می کند و چشمانی که بی التفات به آنکه نور از کجا می اید و به کدام سو می رود، به عمق جنگل نفوذ می کنند، اما نه به قصد کنکاش در سیاهی فروهشته آن که گویی نگاه به مجهول بی انتهای درون خویش است.

اثری که صاحب نگاه را از پیرامون مستقل و پیرامون را به او وابسته و انفجار نور را به حضور او متصل می کند.

و چون سوژه از جنس "زن" باشد، به من این جسارت را می دهد تا از خود بپرسم چگونه می توان انکار کرد جوانه زدن اندیشه را از درخت کهنسال فروافتاده ثبت؟!


چون غمت را نتوان یافت مگر در دل شاد
ما به امید غمت خاطر شادی طلبیم. (حافظ)


منبع : سایت عکاسی


موضوعات مرتبط: آموزش عکاسی
برچسب‌ها: معرفی عکاس, نقد عکس
[ سه شنبه دهم اردیبهشت ۱۳۹۲ ] [ ۱۰:۷ ق.ظ ] [ آرمان ]

آندره بازن، با صراحت تفاوت عمده عکاسی با نقاشی را این طور بیان میکند:"برای نخستین بار است که میان یک شئ پدید آورنده و نسخه بدلش تنها واسطه ای از یک عامل بی جان دخالت دارد. برای نخستین بار است که تصویری از جهان اتوماتیک وار بدون ملاحضه خلاقانه آدمی شکل میگیرد و شخصیت عکاس تنها در انتخاب سوژه عکاسی مورد نظرش و از طریق هدفی که در ذهنش می پروراند ، مورد مذاکره واقع می شود."....


منابع:راجر اسکروتون  /عکاسی و باز نمایی / ترجمه بابک محقق / انتشارات فرهنگستان هنر [1 و پیامد های فرهنگی عکاسی دیجیتال ،فصلنامه هنر ،شماره 68 ،ص288[1]

 

آندره بازن، با صراحت تفاوت عمده عکاسی با نقاشی را این طور بیان میکند:" برای نخستین بار است که میان یک شئ پدید آورنده و نسخه بدلش تنها واسطه ای از یک عامل بی جان دخالت دارد. برای نخستین بار است که تصویری از جهان اتوماتیک وار بدون ملاحضه خلاقانه آدمی شکل میگیرد و شخصیت عکاس تنها در انتخاب سوژه عکاسی مورد نظرش و از طریق هدفی که در ذهنش می پروراند ، مورد مذاکره واقع می شود."

فیلسوف محافظه کار ،" روجر اسکراپتون"  ، بنا به دلایل مختلفی سعی در متمایز ساختن عکاسی از هنر های زیبا دارد . او این نکته را به طور ارزشمندی با روشن ساختن روابط عمدی متفاوت نقاش و عکاس نسبت به آنچه که به تصور می کشند، به وضوح بیان کرد :

 

زمانی که یک نقاش سوژهای را به تصویر می کشد از اصل وجود یا عدم وجود آن تبعیت نمیکند.نقاش نمایشگر سوژه ای است که واقعیت خارجی دارد .اگر نقاشی باز نمودی از یک سوژه باشد ، این به ان معنی نیست که ان موضوع خاص حتما وجود دارد ، اگر هم وجود داشته باشد ، نمیتوان نتیجه گرفت که شخص خاصی وجود داشته که الف آن را نقاشی کرده است.ضرورتی برای وجود فرد خاصی که نقاشی الف متعلق بدان باشد وجود ندارد.

David Roberts painting of ancient Egypt

در ترسیم این رابطه میان نقاش و سوژهاش ،به توصیف رابطه ای نیتمندانه هنرمند می پردازم. درک درست از ان تعمد ، در خلق یک سیما نهفته است ،سیمایی که از برخی جهات ناظر را به سمت شناخت سوژهاش سوق می دهد.لیکن تحلیل خود را از عکس چنین مطرح میکند:

"یک عکس ، عکس از چیزیست ، ولی اینجا دیگر رابطه علی است که دخیل است نه رابطه عمدی.به عبارتی دیگر در صورتی که عکسی ، تصویری از سوژه ای باشد ضرورتا از وجود سوژه تبعیت میکند.

چنانچه الف عکس فردی باشد ، مطمئنا فرد خاصی وجود داشته که عکس الف متعلق به اوست .به عبارتی دیگر، فقدان محض فرشتگان در این دنیایی مادی ممانعتی برای کشیدن تصویری از انها ایجاد نمی کند ولی قطعا مانع شما از گرفتن عکسی از انها می شود.اگر عکس ، عکسی از یک موضوع باشد ،نتیجه میگیریم که آن موضوع موجودیت دارد و اگر الف، عکسی از یک شخص باشد ، شخص خاصی وجود دارد  که الف عکس اوست."

رابطه ای نیتمندانه (عمدی) میان نقاشی و موضوع آن هست و رابطه ای علی میان عکس و موضوع آن.نقاشی از یک شخص ، چیزی بیش از صرف تصاویر ظاهر آن فرد است ؛ این نقاشی ، ضمنا بیانگر اندیشه ای درباره آن فرد هم هست ، اما عکس صرفا  ثبت شکل ظاهری موضوع هنگام گرفتن عکس است، عکس ها به سبب ماهیت مکانیکی و علی اش نمیتواند بیانگر اندیشه ای در باره موضوع باشد.همین امر باعث میشود که در عکاسی بر خلاف نقاشی ، بینننده هیچ روش معینی برای نگریستن به موضوع عکس نداشته باشد.

 

از نظر اسکراتون ، حاصل اعمال تکنیک های" فتو مونتاژ" و "چاپ مکرر" را میتوان به بیان دقیقتر نقاشی قلمداد کرد و آن را شاهدی بر نامنزه ساختن عکاسی به دست عکاس – نقاشان دانست . البته نوعی عکاسی که از دیر باز آن را" تصویر گرایی" نام نهاده اند از ظرفیت های نقاشی استفاده کرده و بدین منظور از شیوه های غیر عکاسانه ، و حتی نقاشانه ، بهره برده است.


موضوعات مرتبط: آموزش عکاسی
برچسب‌ها: تکنیکهای عکاسی, ترکیب بندی, نقد عکس, معرفی عکاس
[ یکشنبه هشتم اردیبهشت ۱۳۹۲ ] [ ۳:۱۸ ب.ظ ] [ آرمان ]
مطالعه و بررسی دقیق آثار نقاشی معروف زیر هر یک از جهتی می‌تواند در عکاسی مفید و مؤثر باشد. مؤلف اصلی این مطلب Derek Winchester است که برای آماده سازی جهت انتشار در سایت، مطالبی را به آن افزوده‌ام.

 


۱- مونالیزا اثر داوینچی: Mona Lisa, Leonardo Da Vinci

این اثر معروف می‌تواند دارای نکات آموزشی متعددی برای عکاسی باشد اما مهم‌ترین آنها، ارتباط هنرمند با سوژه و ایجاد ارتباط بین بیننده و عکس سوژه است. ارتباط چشمی سوژه انسانی همراه با میمیک خاص صورت، یکی از نکات مهم در عکاسی پرتره است.

 

۲-مدرسه آتن اثر رافائل: The School of Athens, Raphael

بسیاری از عکاسان دوست دارند که عکس‌های مینیمال بگیرند یا از یک شخص و یک موضوع منفرد عکاسی کنند. این اثر اما نشان می‌دهد که آثاری این چنین پیچیده نیز می‌توانند موفق باشند. آثاری که حاوی چندین داستان مختلف هستند و هیچ‌کدام از آن‌ها نیز توجه بیننده را از کلیت اثر مخدوش نمی‌کنند. ترکیب‌بندی‌هایی این چنین، می‌تواند آثار متفاوت و ارزش‌مندی بسازد.


۳- دختری با گوشواره مروارید اثر ورمر: The Girl with Pearl Earring, Johannes Vermeer

ورمر عاشق نور پنجره‌ها بود. نور اصلی در بسیاری از نقاشی‌های او، همین نوری است که از پنجره می‌آید. یک نور ملایم و موثر. این نور معمولاً از لحاظ کیفیت و تأثیر گذاری نمی‌تواند با نورهای مصنوعی دیگر جایگزین گردد. کچ‌لایت چشم‌ها و نوری که از گوشواره‌ها منعکس شده است، اثر را فوق‌العاده ساخته است. علاوه بر آن، ارتباط قوی با سوژه که از ورای آن تا اعماق وجود بیننده تأثیر گذار است، نقطه قوت دیگر این اثر است.

 

 

Man and Woman

Phillies Employee


۴- شب‌بیداران اثر ادوارد هاپر: Nighthawk, Edward Hopper

بسیاری برای عکاسی در جستجوی لحظات غیرعادی و خاص هستند. چیزهایی که باعث جلب توجه شدید بیننده شود. تابلوی شب‌بیداران نشان می‌دهد که گاه یک لحظه آرام و معمولی می‌تواند چقدر تأثیر گذار باشد و توجه را بخود جلب کند. این لحظات همواره در اطرافمان جاری هستند و شکارشان گاه سخت‌تر از لحظات غیرعادی است.

 Hand-with-Reflecting-Sphere.jpg


۵- دست با کُره منعکس‌کننده اثر اشر: Hand with reflecting Sphere, M.C. Escher

در این اثر چهار ویژگی وجود دارد که هر یک می‌تواند خود یک سوژه عکاسی باشد و ترکیب آن‌ها در این اثر بسیار جالب توجه است: عکاسی از انعکاس‌ها، عکاسی از دست، عکاسی از خود و عکسهایی که حاوی پرسپکتیو هستند.

 


۶- سخن‌چینان اثر نُرمن راکوِل: The Gossips, Norman Rockwell

اثری برای مطالعه روش بیان روایتهای خالص از طریق حالات چهره. کاملاً می‌توان از حالات چهره افراد، نوع سخنان را حدس زد. قدرت ثبت حالات چهر‌ه‌ای که قدرت بیانگری و روایت داشته باشند یکی از مهارتهای مهم عکاسی است.


۷- فراری اثر نُرمن راکوِل : The Runaway , Norman Rockwell

آثار راکول در زمینه داستان‌گویی بسیار شاخص هستند. هر کدام از اجزای این اثر و ترکیب آنها، داستانهای زیادی برای بیننده دارند و حتی باعث برانگیخته شدن برخی خاطرات قدیمی می‌شود. چنین ویژگی‌هایی در یک اثر عکاسی می‌تواند آن اثر را بسیار خاص و ارزشمند نماید.
نکته جالب دیگر این اثر، ارتباط سه نفر با نگاه است. نگاه قوی سوژه‌های انسانی به یکدیگر در یک اثر عکاسی می‌تواند اثر را بسیار ارزشمند نماید


۸- قوطی‌های سوپ آماده کمپل اثر اندی وارهول : Campbell's Soup cans, Andy warhol
 
توانایی نمایش چیزهای معمولی به روشی غیرمعمول و تاثیرگذار، کاری است که اندی وارهول در این اثر انجام داده است.

 gustav-klimt-the-kiss


۹-The Kiss, Gustav Klimt

امروزه تکنیک‌های جدیدی برای عکاسی وجود دارند مانند HDR که در این تکنیک‌ها، برخی گمان می‌کنند که می‌توان از هر چیزی با این تکنیک عکاسی کرد و حاصل کار یک اثر خوب خواهد شد. Klimt بخاطر تکنیک خاصش در نقاشی شهره است اما این اثر نشان می‌دهد که بازهم ارتباط خاص بین اجزاء و ترکیب اثر است که می‌تواند اثر را ارزشمند نماید و نه صرف استفاده از تکنیک.

 


۱۰ – نقاشی‌ غارها
 اساس غریزی نقاشی و عکاسی را در این آثار می‌توان دید. نیاز به حرف زدن با زبان تصویر. اینکه بخواهیم با زبان تصویر چیزی را نشان دهیم یا بگوییم. قبل از تکنیک و نور و ترکیب‌بندی باید چیزی داشته باشیم که بخواهیم بگوییم یا نشان دهیم.

 


۱۱-  آثار سالوادر دالی Salvador Dalí

الگوی‌های تکراری و چیدمان دقیق‌شان و تأثیر آن‌ها در تهیه عکسهای خوب. ایجاد رابطه و تناسب‌های خاص بین اجزاء تکراری. نمایش تفاوت‌های جزئی در مجموعه‌ای از اجزاء به ظاهر تکراری.


۱۲- آثار Banksy

Bansky هنرمند گرافیتی انگلیسی در یک زمینه مهارت بالایی دارد: قرار دادن دو سوژه در کنار یکدیگر ( Juxtaposition) که اغلب دارای مفاهیم انتزاعی هستند و دیدن یکی در مجاورت دیگری باعث تأثیر ویژه بر مخاطب می‌گردد.


۱۳- کافه در شب اثر ون‌گوگ: Cafe at night, Vincent Van Gogh

باید از چیزی عکس گرفت که در درجه اول برای خودمان معنا و اهمیت داشته باشد. وقتی به این نقاشی نگاه می‌کنیم می‌فهمیم که این کافه برای ون گوگ معنا داشته و برایش مهم بوده است.

Hokusai Katsushika, Two Men Washing a Horse in a Waterfall


۱۴- موج بزرگ کاناگاوا اثر کاتسوشیکا هوکوسای The Great Wave at Kanagawa, Katsushika Hokusai

لحظه قطعی فقط در مورد سوژه‌های انسانی اتفاق نمی‌افتد. لحظه های قطعی در طبیعت فراوان هستند و ثبت آن‌ها نوید بخش یک اثر خوب خواهد بود.

 


۱۵ – زنانی که در جاده بین مزارع می‌روند اثر هیروشیجه : Women walking on a road through the fields, Hiroshige

 

همواره باید در کمین لحظاتی بود که عناصر طبیعی با سوژه‌های انسانی ارتباط تصویری مناسبی برقرار نمایند. خطوط درختان، جاده‌ها و ردیف انسان‌ها در یک زمان خاص، چنین ارتباط قوی پیدا خواهند نمود.


۱۶-آثار ادگار مولر: Edgar Mueller
 

مولر استاد پرسپکتیو است. اگر از زاویه دیگری به این اثر بنگرید، حس عمق فعلی را نخواهد داشت. پرسپکتیو، ایجاد حس عمق، و دیدن زوایای تازه، همگی نکاتی هستند که این اثر می آموزاند.

 


۱۷- کوکنار اثر جرجیا اوکیف: Poppy, Georgia O'Keeffe
 

یک اثر عالی با جزئیات فراوان و دقیق، که خیلی چیزها می‌توان از آن آموخت.


۱۸- کیتوانکول اثر امیلی کار: Kitwancool, Emily Carr

امیلی کار بخاطر نقاشی‌های مختلفی که از تیرهای چوبی سرخ‌پوستان کشیده است معروف است. تیرهای چوبی که نقوش جانوران محافظ قبایل بر روی آن‌ها نقش بسته است. مجموعه‌ها در عکاسی اهمیت دارند. عکسهای منفرد همه چیز نیستند. باید به دنبال پروژه‌ها و مجموعه‌ها بود. چیزهایی که فقط در مجموعه عکس اهمیت می‌یابند. انتخاب موضوع برای مجموعه خود نیاز به تفحص و مطالعه دارد. نیاز به آماده سازی فکری دارد.


۱۹- رقص در مولن دلا گلت اثر پیر آگوست رنوار: Dance at Le Moulin de la Galette, Pierre Auguste Renoir

یک نمونه خوب دیگر برای آنکه بدانیم عکس‌ها می‌توانند شامل سوژه های فراوانی باشند که بدون آن که مشکلی برای یکدیگر یا کلیت عکس ایجاد کنند


۲۰- گوتیک آمریکایی اثر گرانت وود: American Gothic, Grant Wood

وود در این اثر تلاش کرده است تا بگوید چه آدمهایی در آن خانه پشتی زندگی می‌کنند. خانه و زوج از لحاظ ظاهری و باطنی شباهت دارند. یک نمونه خوب برای آنکه بتوان سوژه‌هایی را ثبت کرد که نمایانگر محیط و جامعه باشند. چه در ظاهر و چه در معنا.


۲۱- Chez le Pere Lathuille, Edouard Manet

این اثر می‌تواند یک عکس خیابانی باشد. یک لحظه قطعی سالها قبل از برسون. به حالت چهره‌ها دقت کنید. حتی می‌توان شنید که چه می گویند. مطالعه دقیق این اثر می‌تواند کمک کند که چگونه لحظات قطعی را در خیابان بهتر بیابیم.


۲۲-Bathing at La Grenouillere اثر Claude Monet

گاه در یک کادر نورهای مختلف با شدت‌های مختلف و رنگهای مختلف وجود دارد. استفاده صحیح از این نورها می‌تواند اثر را برای مخاطب جذاب نماید. ردیف قایق‌هایی که در سایه هستند در مقابل دریاچه‌ روشن و در مقابل شاخ و برگ‌هایی که با نور زرد ملایم، روشن شده اند.

 

REMBRANDT Harmenszoon van Rijn Portrait of an Old Man in Red (detail)
REMBRANDT Harmenszoon van Rijn Portrait of an Old Man in Red (detail)

۲۳- پیرمرد با لباس قرمز اثر رامبراند: An old man in Red, Rembrandt Harmenszoon van Rijn

این اثر نیز چیزهای زیادی برای آموختن دارد: نور پردازی ملایم متناسب با سوژه، نگاه خاص پیرمرد، تأکید بر لباس قرمز با تمرکز نور، تأکید بر دست‌ها با پرداخت خوب جزئیات، پرداخت مناسب سایه‌ در نواحی غیر ضروری و نورپردازی رامبراند که در آن نور در جهت مخالف صورت یک مثلث نورانی در زیر چشم ایجاد می‌کند.


موضوعات مرتبط: آموزش عکاسی
برچسب‌ها: تکنیکهای عکاسی, ترکیب بندی, نقد عکس, معرفی عکاس
[ شنبه هفتم اردیبهشت ۱۳۹۲ ] [ ۱:۵۸ ب.ظ ] [ آرمان ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

عکاسی و تصویربرداری پزشکی بسیار به هم نزدیکند.
حتی خیلی از جدیدترین روشها و آلگوریتم های آنالیز تصویر در هر دو مبحث بسیار شبیهند!!
پس تصمیم گرفتم این موضوعات را کنار هم جمع آوری کنم.
لینک های مفید
امکانات وب